ریشه این مشکل کجاست؟
ریشه نیاموختن گفتوگو ضعف را میتوان در خانوادهها پیدا کرد. ضعفی که سالها بعد در مدارس نیز ادامه پیدا میکند. متأسفانه در کلاسهای درس هرگز گفتوگو، به عنوان یک مهارت پایه آموزش داده نشدهاست. همانگونه که ریاضی، علوم و تاریخ، بخشی از برنامه درسی هستند و به آموزش آنها تأکید میشود، مهارتهای ارتباطی و گفتوگو نیز به همان میزان، مهمند و باید اصولی و هدفمند به تکتک دانشآموزان، یاد داده شود.
زنگ خطر افت ظرفیت گفتوگو در نسل جدید
در دنیای امروز، جایی که فناوری ارتباطات را به دست گرفته و تعاملات چهرهبهچهره را به حاشیه رانده، مهارت گفتوگو به یک ضرورت فراموششده تبدیل شدهاست. موضوعی که علی یزدیخواه، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس نیز بدان اشاره میکند و هشدار میدهد که ضعف ارتباطی نسل جدید ریشه در خانواده و نظام آموزشی دارد: «امروز شاهد نسلی هستیم که از نظر ظرفیت ارتباطی، آستانه تحمل و حتی قدرت مطالعه نسبت به گذشته ضعیفتر شدهاند. منشأ این ضعف، درون خانواده است؛ جایی که اولین تجربههای گفتوگو شکل میگیرد.»
یزدیخواه معتقد است که مهارت گفتوگو مانند هر مهارت دیگری آموختنی است، اما در نظام آموزشی هیچ جایگاهی برای تربیت ارتباطی در نظر گرفته نشدهاست: «ما در نظام آموزشی خود، جایی برای تربیت ارتباطی نگذاشتهایم؛ نه در مدرسه، نه در دانشگاه و نه حتی در رسانهها، آموزش جدی در زمینه گفتوگوی مؤثر وجود ندارد. در حالی که این مهارت باید از پایه آموزش داده شود، همانطور که ریاضی یا علوم آموزش داده میشود.»
در کنار غفلت نظام آموزشی، یزدیخواه به نقش والدین در شکلگیری الگوی ارتباطی فرزندان نیز اشاره میکند. او معتقد است که کودکان رفتار گفتاری والدین خود را تقلید میکنند و اگر در محیط خانه گفتوگویی سالم شکل نگیرد، انتظار بلوغ ارتباطی از فرزندان بیمعنا خواهد بود: «اگر والدین اهل شنیدن نباشند، اگر در برابر تفاوت نظر عصبانی شوند یا اهل گفتوگوی محترمانه نباشند، نمیتوان از فرزند انتظار داشت مهارتهای ارتباطی سالم را بیاموزد.»
به باور یزدیخواه، سلطه فناوری و فضای مجازی عامل دیگری در کاهش کیفیت ارتباطات انسانی است. او هشدار میدهد که در بسیاری از خانوادهها، اعضای خانواده روزها بدون گفتوگوی واقعی از کنار هم عبور میکنند: «فضای مجازی فرصت تعامل چهرهبهچهره را گرفته و آن را با پیامهای کوتاه و بدون عمق جایگزین کردهاست.».
اما این مشکل راهحل دارد. یزدیخواه تأکید میکند که فرهنگ گفتوگو باید از طریق نظام آموزش رسمی، رسانهها و نهادهای فرهنگی بازسازی شود. به گفته او، جامعهای که افراد آن مهارت گفتوگو ندارند، مستعد خشونت، سوءتفاهم و گسست اجتماعی خواهد بود.
او در پایان تصریح میکند: «برای بازسازی سرمایه اجتماعی و آرامش در خانوادهها، راهی جز آموزش مهارتهای گفتوگو، شنیدن فعال، پذیرش تفاوت و افزایش آستانه تحمل وجود ندارد. این مسیر از خانواده آغاز میشود و باید در آموزش پایه نهادینه گردد.»
لزوم آموزش مهارتهای ارتباطی از سنین کودکی
نبود آموزش مهارتهای ارتباطی در مدارس و خانوادهها، عاملی است که به کاهش ظرفیت ارتباطی، آستانه تحمل و حتی قدرت شنیدن در نسل جدید منجر شده است، اما این فقدان آموزشی فقط بر فضای خانواده و مدرسه اثر نمیگذارد، بلکه بر تمام جنبههای زندگی افراد تأثیرگذار است. ساناز طغرائی، روانشناس، در همین رابطه در گفتوگو با «جوان»، تأکید میکند که مهارتهای ارتباطی تنها به گفتوگوهای روزمره محدود نمیشوند، بلکه یک ابزار اساسی برای انتقال افکار، احساسات و اطلاعات هستند: «مهارتهای ارتباطی شامل تواناییهایی هستند که به ما کمک میکنند تا افکار، احساسات و اطلاعات خود را منتقل و متقابلاً افکار و احساسات طرف مقابل را بهتر درک کنیم. این مهارتها، تمام اشکال ارتباطی را شامل میشوند؛ از گفتوگوی حضوری گرفته تا تعاملات آنلاین، پیامهای نوشتاری و حتی ایمیلها.»
طغرائی معتقد است توانایی تفکر و زبان دو عنصر جداییناپذیر در موفقیت بشر هستند: «هر آنچه بشر تاکنون به دست آورده، محصول دو توانایی اصلی است: اندیشه و زبان. تفکر و گفتار درهمتنیدهاند و برای حل مسئله و رفع نیازها به کار گرفته میشوند.».
اما پرسش اساسی این است که آیا آموزش مهارتهای ارتباطی در سنین کودکی و نوجوانی به طور جدی در مدارس مورد توجه قرار گرفته؟ این روانشناس بر این باور است که بهترین زمان برای آموزش مهارتهای ارتباطی، دوران کودکی و نوجوانی است. به گفته او، این مهارتها باید از سنین سه سالگی در مهد کودکها و سپس در مدارس آموزش داده شوند، اما سیستم آموزشی کشور هنوز جایگاه مناسبی برای این آموزشها در نظر نگرفتهاست: «ما انتظارات بیشتری از نظام آموزشی داریم؛ باید دروسی اختصاصی برای مهارتهای ارتباطی در دبستان، راهنمایی و دبیرستان طراحی شود و معلمان متخصص این حوزه در کلاسها حضور یابند. برخی مهد کودکها پیشرفتهتر هستند و مربیان آموزشدیده دارند، اما مدارس در این زمینه بسیار عقبتر ماندهاند.»
چه باید کرد؟
طغرائی بر نقش ارتباطات مؤثر در موفقیتهای شغلی، ازدواج و تعاملات اجتماعی نیز تأکید میکند: «اگر فردی مهارتهای ارتباطی را نیاموخته باشد، چگونه میتواند در یک مصاحبه شغلی موفق شود؟ چگونه میتواند خود را به کارفرما معرفی کند و تواناییهایش را توضیح دهد؟ همین امر در ارتباطات شخصی نیز صدق میکند. مهارتهای گفتوگو در یافتن دوستان، انتخاب شریک زندگی و حتی در مدیریت یک کسبوکار حیاتی هستند.»
این روانشناس همچنین اشاره میکند که یکی از مهارتهای ارتباطی که اغلب نادیده گرفتهمیشود، مهارت گوش دادن فعال است: «بسیاری از افراد هنگام مکالمه به جای گوش دادن برای درک طرف مقابل، فقط منتظر فرصتی هستند تا پاسخ دهند و از خود دفاع کنند. این ضعف میتواند بر روابط دوستانه، تعاملات کاری و حتی زندگی زناشویی اثر منفی بگذارد، اما آیا مدارس درباره چنین موضوع مهمی آموزشی ارائه میدهند؟ متأسفانه نه!»
طغرائی میگوید که آموزش مهارتهای ارتباطی در مدارس باید به یک اصل تبدیل شود و متخصصان روانشناسی و مشاوره باید در مدارس حضور داشته باشند تا این مهارتها را به کودکان و نوجوانان آموزش دهند: «ما انتظار داریم آموزش و پرورش دروسی را به این مسئله اختصاص دهد، زیرا داشتن مهارتهای ارتباطی برای موفقیت در کار، روابط اجتماعی و زندگی شخصی کاملاً ضروری است.»
اکنون و با توجه به هشدارهای کارشناسان، پرسش اساسی این است که آیا نظام آموزشی، رسانهها و خانوادهها میتوانند برای رفع این بحران اقدام کنند؟ یا همچنان شاهد نسلی خواهیم بود که به جای گفتوگو، به سکوت و انزوا عادت کردهاست؟