نفرولوژیست کودکان علوم پزشکی مشهد از هیچ کوششی برای کاهش آلام بیماران دریغ ندارد

نفرولوژیست کودکان علوم پزشکی مشهد از هیچ کوششی برای کاهش آلام بیماران دریغ ندارد

پناه بیماران کلیوی/ حامی بیماران کلیوی با دو بال علمی و اقتصادی

نه فقط طبابت که می شود گفت مادری می کند برای بیمارانش؛ از یک سو مثل همه پزشکان، بیمار ویزیت می کند، از سوی دیگر به لحاظ ارتقای علمی و تسهیل کار دانشجویان برای خدمت‌رسانی هرچه بیشتر، همراه استادش تلاش وافری برای راه اندازی فلوشیپ و دوره فوق تخصص نفرولوژی کودکان در مشهد داشته است و از طرفی به فکر اوضاع مالی و معیشتی بیماران بی بضاعت نیز هست و برای حمایت از آن ها انجمنی تأسیس کرده است؛ دکتر قانع‌شعرباف به این ها بسنده نکرده و با تلاش و پشتکار خود در تحصیل، موفق به کسب رتبه اول کشوری در بورد فوق‌تخصص و بورسیه خارجی و نیز نگارش آثار علمی کاربردی در حوزه تخصص خود با گستره بین المللی شده است. گفتگوی ما با این فوق تخصص بیماری های کلیه و سیستم ادراری کودکان و عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد را در ادامه می خوانید.

کتابخوانی از کودکی

فاطمه قانع شعرباف، اواخر دهه چهل در خانواده ای اهل ادب و هنر متولد و به جای لالایی با کتاب خواندن مادر و خواهر برایش، بزرگ شد؛ به همین دلیل انس ویژه ای با کتاب و ادبیات داشت به حدی که در دبستان، مسئولیت کتابخانه مدرسه را بر عهده گرفته و تمام مدت زنگ های تفریح را در کتابخانه و تشویق همسالانش به کتابخوانی می گذراند؛ حالا هم با اینکه پزشک است، کتاب مخصوصا دیوان اشعار، جزو لاینفک زندگی اش است و اشعار بسیاری را نیز از حفظ دارد. در عین حال تا ده سالگی ورزش ژیمناستیک را هم دنبال کرده و به چند مقام قهرمانی کشور دست یافت.

هر کاری جای خود

او درس را هم با علاقه و لذت و برنامه‌ریزی می خواند بنابراین هیچ وقت به یاد ندارد که برای مطالعه درسی از خواب یا تفریحاتش زده باشد؛ «هر کاری از جمله مطالعه را در جای خود انجام دادم، از دوران دبیرستان عادت داشتم که پیش مطالعه را به عنوان بخشی از یادگیری، داشته باشم؛ سر کلاس هم خوب گوش می دادم و بعد بلافاصله مرور می کردم. از دوم دبیرستان که با زیست شناسی آشنا شدم، علاقه خاصی به پزشکی پیدا کردم از این رو با وجود رقابت شدید در کنکور و ظرفیت های پایین دانشگاه ها، سال 66 توانستم وارد رشته پزشکی علوم پزشکی مشهد شوم».

بدون توقف تا فوق تخصص

بعد از اتمام دوره عمومی، با وجود ازدواج و داشتن فرزند، روحیه لطیف و پراحساسش و لذتی که از معاشرت با کودکان می برد، او را به تخصص اطفال سوق داد: «سال چهارم عمومی که وارد بیمارستان شدم و بخش اطفال را دیدم، خیلی علاقمند شدم و اطفال اولین انتخابم برای تخصص قرار گرفت؛ خصوصا که استاد خوارزمی، مدیرگروه کودکان نیز برایم الگوی علم و اخلاق بود. به این ترتیب سال 75 تحصیل در تخصص کودکان را در علوم پزشکی مشهد شروع کردم و طرح تعهد آن را نیز سال 78 در بیمارستان ثامن الائمه چناران گذراندم تا اینکه سال 79 در آزمون فوق تخصص نفرولوژی کودکان برای شیراز قبول شدم؛ در حالی که فوق تخصص نفرولوژی فقط در تهران و شیراز آن هم با ظرفیت پایین پذیرش داشت. نفرولوژی را هم دوست داشتم، هم با توجه به اینکه آن زمان فقط یک نفر نفرولوژیست کودکان در مشهد وجود داشت(دکتر اسماعیلی)، نیاز به این رشته را کاملا حس می کردم. البته شش ماهی که در غیاب همسرم همراه پسر دبستانی ام در شیراز گذراندیم خیلی دشوار بود؛ از یک طرف صبح تا غروب درگیر دانشگاه و بیمارستان بودم و از طرفی شب ها آنکال که باعث می شد پسرم در منزل تنها بماند». 

 

به دنبال یادگیری عمیق و کاربردی

دکتر قانع شعرباف بلافاصله پس از اتمام تخصص در مهرماه 81 جذب دانشگاه علوم پزشکی مشهد شد و بیش از دو دهه است که فقط در عرصه آموزش صدها دانشجو پرورش داده است؛ «اینطور نیست که سرکلاس فقط درس بدهم و بروم بلکه حتما با دانشجویان ارتباط می گیرم و اغلب شیوه آموزش، مشارکتی و به صورت پرسش پاسخ است؛ در بیمارستان هم موردمحور پیش می روم؛ یک بیمار را مشخص و درباره او طرح سوال می کنم و نظراتشان را جویا می شوم تا یادگیری عمیق تر و به صورت کاربردی باشد؛ به همین خاطر دانشجویان قدیمی‌تر هنوز هم مرتبط هستند و بابت کیفیت آموزشی که دیده اند تشکر می کنند».

بورسیه و مأموریت های آموزشی خارج کشور

در این بین باز هم دست از تحصیل علم نکشید و با توجه به اینکه در آزمون فوق تخصص، رتبه اول کشوری را داشت، شامل بورسیه شش ماهه خارج کشور و عازم کانادا شد در حالی‌که فرزند دوم را باردار بود؛ «پذیرش انگلستان و کانادا را گرفتم اما نهایتاً سال 82 به عنوان مأموریت آموزشی به کانادا رفتم که با توجه به رضایت اساتید آنجا، زمان بورسیه تا یک سال و نیم تمدید شد؛ دخترم نیز آنجا متولد شد و در مجموع تاکنون حدود شش هفت سال در کانادا مأموریت های آموزشی و پژوهشی در حوزه دیالیز، پیوند و … گذرانده ام».

از راه اندازی فوق تخصص نفرولوژی کودکان در مشهد تا انجمن حمایت از بیماران کلیوی

این بانوی پرتلاش پس از بازگشت نیز بیکار ننشسته و در دهه 90 ضمن راه اندازی مطب شخصی و اشتغال به عنوان عضو هیأت علمی، با همکاری استادش دکتر اسماعیلی ابتدا فلوشیپ و بعد فوق تخصص نفرولوژی کودکان را در مشهد راه اندازی کرد. پس از آن هم برای گره گشایی از بیماران کلیوی به فکر تأسیس انجمنی ویژه آن ها افتاد؛ «همیشه فکر می کردم محک بیماران سرطانی را پوشش می دهد ولی بیماران کلیوی با اینکه تعدادشان کمتر از آن ها نیست، هیچ نهاد حامی‌ ندارند؛ این شد که بالاخره خودم آستین بالا زدم و سال 98 با همراهی چند تن از همکاران، انجمن حمایت از کودکان بیمار کلیوی با عنوان کیمیا را تأسیس کردیم. نیروهای اجرایی داوطلب در این انجمن (از مشاغل مختلف) به عنوان همیار، روزانه به بیماران بی بضاعت در زمینه های دارو و درمان، انجام سونوگرافی، سی تی اسکن، ام آر ای، شنوایی‌سنجی، فیزیوتراپی و…. ارائه خدمت دارند؛ علاوه بر این کمک های معیشتی نیز برای خانواده هایشان در نظر گرفته می شود. این انجمن که ابتدا با کمک خیّرین در خیابان صاحب‌الزمان(عج) آغاز به کار کرد، پس از درگذشت استاد اسماعیلی، به مطب ایشان در کوهسنگی6 نقل مکان نموده و اکنون بیش از 300 خانوار بیمار کلیوی نیازمند را در هر سه استان خراسان تحت پوشش دارد».

دکتر شعرباف در این میان مسئولیت هایی چون مسئول گروه نفرولوژی کودکان، مسئول دستیاران گروه کودکان، مدیر تحصیلات تکمیلی، عضو کمیته راهبردی بیماری های کلیه را در دانشگاه مشهد و عضویت کمیته های بیمارستانی بیمارستان دکتر شیخ، هیأت مدیره انجمن متخصصان کودکان خراسان و هیأت بورد فوق تخصصی گروه نفرولوژی کودکان ایران را تجربه کرده است.

خدمات پژوهشی

از خدمات پژوهشی این پزشک متعهد نیز می توان به انتشار کتابی مفصل درباره دیالیز کودکان(به زبان انگلیسی) در انتشارات اشپرینگر امریکا که استقبال جهانی را به همراه داشته است، همکاری در نگارش کتاب بین المللی «فشار خون» که توسط انگلستان به چاپ رسید، نگارش حدود 80 مقاله و بیش از 50 پایان نامه در مقاطع مختلف اشاره کرد.

ضرورت بازنگری وظایف اعضای هیأت علمی

دکتر قانع شعرباف در ادامه به متولیان امر پیشنهاد می کند با توجه به سنگین بودن حجم کاری اعضای هیأت علمی، در این زمینه بازنگری داشته باشند؛ « از یک طرف حجم بالای مشغله درمانی، از طرفی تدریس در مقاطع مختلف و پرداختن به فعالیت های پژوهشی، فرصتی برای تفریح و رسیدگی به سلامت روح و روان برایمان باقی نمی گذارد؛ این روند به مرور فرسایش و کاهش کارآیی مان را به دنبال دارد که نهایتا به افت کیفی فعالیت ها منجر می شود در حالی که کشورهای خارجی برای سلامت روح و روان اعضای هیأت علمی به عنوان نیروهایی که بناست سی سال در خدمت دانشگاه باشند، اهمیت ویژه ای قائل هستند. پیشنهاد می شود همه بار درمان بر دوش اساتید نباشد و معاونت درمان هم مشارکت کند، همچنین شرط نگارش سالانه مقاله با چاپ معتبر برای ارتقای هیأت علمی تعدیل شود».

همه‌چیز برای ماندن فراهم بود اما برگشتم

در پایان نظرش را درباره مهاجرت، با وجود فرصت های متعددی که داشته است، جویا می شوم که مفید و مختصر می گوید: «دوست داشتم ایران باشم؛ هم کشورم به این تخصص نیاز داشت و هم خودم می خواستم در وطن خدمت کنم وگرنه سال 2003 که بورسیه شدم، دریافتی‌ام در کانادا با وجود امکانات و شرایط اقامت و…، چند برابر حقوق ایران بود اما برگشتم»./